نقد عباس عبدی به قانون حجاب: آقایان شورای نگهبان! این موارد را نوشتم تا بعدها مورد سوال قرار نگیرم که مگر مرده بودی که سکوت کردی!
در بخشهایی از نامه آمده است:
*قانون فعلی حجاب یک تبصره از یک ماده قانون جزا است. مبنای آن نیز الزام به پوشش شرعی است. اکنون مجلس آن را از یک لایحه ۹ مادهای، تبدیل به ۷۲ ماده و تصویب کردهاند. مهمتر اینکه شهامت لازم برای رسیدگی علنی در صحن مجلس را نداشتند.
۱ـ رسیدگی غیرعلنی به این لایحه چه معنایی جز ضعف استدلال و نیز ترس از مردم و افکار عمومی دارد؟ قانون به ویژه قانون جزا برای تنظیم رفتار مردم است، رسیدگی غیرعلنی آن فقط این معنا را دارد که نمیتوانند مفاد این قانون را در عرصه عمومی به بحث گذاشته و از آن دفاع کنند. همین یک دلیل برای رد کلی آن کافی است.
۲ـ وجود چنین مصوبهای باید راه را بر هرگونه توجیهات بعدی مقامات درخصوص تبلیغات علیه نظام مسدود کند، چون روشن است که چنین قوانینی هیچ تناسبی با حداقل ارزشهای جهانی و عرف مسلمانان جهان ندارد.
۳ـ بدون تردید تقلیل پوشش به امری حقوقی و جزایی موجب کاهش اعتبار انتخابی بودن آن میشود و این آغاز سقوط چنین ارزشی است و بسیاری از زنان از آن رویگردان خواهند شد، همچنانکه به همین علت شدهاند.
۴ـ محدود کردن این قانون به عرصه عمومی که از روی ناچاری است، شکاف میان رفتار در عرصه عمومی و حوزه خصوصی را چنان گسترش میدهد که آن را از پایداری خارج میکند و اجازه نمیدهد عرصه عمومی بر روال قانون مزبور پیش برود همچنانکه در این سالها پیش نرفته است و مسوولان اکنون به حجاب سال گذشته مرحومه مهسا امینی غبطه میخورند.
۵ـ هنگامی که الزام به پوشش شرعی از قانون حذف شد و عملی نیست، مبنای قانونگذاری برای پوشش چیست؟ جز عرف اجتماعی نمیتوان مبنای دیگری داشت و این عرف نیز قطعا مغایر با این قانون است، این را رفتار عمومی مردم و نظرسنجیها نشان میدهد.
۶ـ حدود اختیارات قانونگذاری مجلس چیست؟ چه کسی به آنان اجازه میدهد که برای هر رفتاری قانونگذاری کنند؟ آیا شورای نگهبان در این باره ضابطهای دارد؟ خوب برای غیبت و دروغگویی و نماز نخواندن هم مجازاتهای سنگین تعیین کنند.
۷ـ آیا میتوان قانونی گذاشت که قابلیت اجرا نداشته باشد؟ آیا میتوان قانونی تصویب کرد که قضات و نیروی ضابط از انجام آن منزجر باشند؟ آیا این تکلیف مالایطاق نیست؟ کافی است از قضات و ضابطان بپرسید که تا چه اندازه این قانون را مطابق با انصاف و وجدان خود و نیز قابل اجرا میدانند؟
۸ـ خوشبختانه بیشتر آقایان شورای نگهبان، دارای فرزند و حتی نوه و بعضا نیز نتیجههای بزرگ هستند! کافی است یک پرسش از این گروه افراد در میان خانواده و دوستان و اقوام انجام دهند که تا چه اندازه با این قانون و قوانین مشابه موافقت دارند؟
۹- آیا چنین مصوبهای مطابق با سیاستهای کلی نظام است؟ اگر تایید شود، حتما چنین برداشتی داشتهاید. در این صورت نمیتوان فردای روزگار گفت که قانون بدی نوشتند یا بد اجرا کردند.
*شاید از نظر عدهای بعید باشد که شورای محترم نگهبان، نکات فوق را مورد توجه قرار دهد، ولی به نظر میرسد که این بار ماجرا فرق میکند و به احتمال فراوان تصمیمی مبتنی بر خیر عمومی خواهند گرفت.
*اگرچه بعید است که شورای محترم نگهبان، نکات فوق را مورد توجه قرار دهد، ولی در عمل چارهای نیست جز اینکه بنویسیم تا فردا نگویند که گفته نشد یا مثل امروز که درباره وضع بد اقتصاد مینویسیم، میگویند؛ آیا شما مرده بودید که قبلا اینها را نگفتید؟